بازی های جدید

تمامی بازی های جدید X360 و PS3 نقد آنها ،عکسهایشان ،....

بازی های جدید

تمامی بازی های جدید X360 و PS3 نقد آنها ،عکسهایشان ،....

نقد و بررسی Alan Wake

به نام خدا





ناشر : Microsoft Game Studios
سازنده : Remedy Entertainment
نویسنده : Sam Lake
آهنگ ساز : Petri Alanko
پلتفرم : Only on X360
سبک : Psychological Action Thriller
موتور ساخت : Alan Wake Engine, Havok
تاریخ ریلیز : 14 می 2010
درجه سنی : T +13
مد ها : فقط Single Player


مقدمه



اکشن دلهره آور روانشناسی؟ بله! درست شنیدید. همانند بسیاری از عرصه های دیگر که در بازی های رایانه ای، جایی برای خود بازکرده اند، روانشناسی نیز توسط این صنعت محبوب توانسته به نمایش مخاطبین در آید. البته قبل ازAlan Wake بسیار بازی های دیگر بوده اند که ریشه هایی از روانشناسی را در خود پرورانده باشند ولی به طور قطع تا کنون هیچ کدام از آن ها به صورت خالصانه مضمونی روانی نداشته اند. Alan Wake با جو روانی خود میتواند در عمق تفکر بازیکن نفوذ کند و آن را تحت تاثیر قرار دهد. البته این تجربه ای است که خود بازیکن باید درکش کند و تفسیر ریشه روانی آلن ویک در هیچ مطلبی نمیگنجد یا بهتر بگویم، قابل توضیح نیست. سوال اصلی اینجاست که آیا وجود چنین عرصه ای در بازی های رایانه، درست است؟ آیا روانشناسی در این صنعت سرگرم کننده جایی دارد و حداقل در این بازی توانسته موفق ظاهر شود؟ پاسخ این سوالات را تنها با ساعاتی وقت گذراندن با الن ویک میتوان یافت و صد البته جواب همه یکسان نخواهد بود و این بر میگردد به همان وجود ریشه های روانشناسی و برداشت هر منتقد و بازیکنی از بازی. امیدوارم در این نقد و بررسی توانسته باشم مطلبی را در اختیارتان قرار دهم که در آخر خودتان بتوانید در مورد الن ویک تصمیم بگیرید. هر چند بسیار کار دشواری به نظر میرسد... .


داستان



الن ویک، شخصیت اصلی بازی، یک قهرمان یا یک پلیس کار کشته نیست. وی یک نویسنده بسیار مشهور است که تعطیلاتش در Bright Falls به سرعت جلوه دیگری پیدا میکند. وی دو سال است که چیزی ننوشته و به همین دلیل، همسرش Alice Wake او را به دهکده کوچکی می آورد که بتواند از این راه الن را درمان و قدرت خلاقیت وی را دوباره زنده کند. آنان به کلبه کوچکی در همان دهکده میروند ( که البته کلبه مد نظرشان آن نبوده ) هنگامی که الن میبیند همسرش دستگاه تایپ را نیز همراه خود آوده و از وی میخواهد بنویسد، عصبانی میشود و از کلبه بیرون میزند تا کمی با خودش خلوت کند. ولی ناگهان صدای فریاد های الیس را میشنود و به سرعت به طرف کلبه روانه میشود. او پس از مشاهده اینکه الیس در حال غرق شدن است، خود را به درون آب میندازد و پس از چند ثانیه، خود را در یک اتومبیل که تصادف کرده است، مشاهده میکند! از همین جا تلاش الن برای یافتن همسرش و همچنین پیدا کردن دلیل این وقایع عجیب، شروع میشود. وی در این راه نوشته هایی از آخرین کتاب خود بدست می آورد ولی خودش به یاد نمی آورد که این کتاب را نوشته! عجیب تر این است که هر بلایی سر شخصیت اصلی کتاب ( که خود الن میباشد! ) می آید، وی نیز درگیرش میشود.
در یک نگاه کلی، شاید داستان کمی ساده و ابتدایی به نظر برسد، ولی طرز پرداخت و روایت، آن را به یکی از بهترین داستان ها در بازی های رایانه ای تبدیل میکند. دنیای الن پر است از تاریکی و وحشت، پر از پرسش های بی پاسخ و همچنین پر از وقایع مهیج. البته تمامی این مؤلفه ها، در بازی بالانس شده اند و پیش خودتان فکر نکنید با یک داستان نا متوازن طرف هستید. سم لیک بار دیگر توانست قدرت و توانایی خودش را در عرصه نویسندگی، با الن ویک نشان دهد. الن ویک ار آن دسته بازی هایی است که بازیکن حتی با کاراکتر های جانبی اش هم ارتباط خاصی برقرار میکند. شخصیت الن که جای خود دارد و یقین داشته باشید پس از تمام کردن بازی، طرفدار درجه یکش خواهید شد! از همان اوایل بازی، همسر الیس با آن رفتار محبت آمیزش، جای خود را در دل بازیکن باز میکند. شخصیت های دیگر نظیر Barry و همچنین برداران اندرسون نیز از کاراکتر های دوست داشتنی هستند.
برخی افراد پایان بازی را بد توصیف کرده اند و میگویند اصلا نمیشود توضیح درستی در باره اش داد! ولی بهتر است بدانید الن ویک، یک عنوان روانشناختی است؛ بدین معنا که از جای جای آن میتوان برداشت های متفاوتی انجام داد. عناصر روانشناختی حتی در پایان بازی هم دیده میشوند و این مورد مهر تأییدی است بر حرفی که در مقدمه زدم، این که هیچ بازی تا الان به اندازه AW مضمونی کاملا روانی نداشته. الن ویک حتی تا دقایق پایانی نیز بازیکن را غرق در دنیای خودش میکند.





گیم پلی

در مورد گیم پلی بازی برای اینکه بخواهم ابتدایی و ساده ترین تعریف را کرده باشم، بهتر است از عبارت جنگ تاریکی و روشنایی استفاده کنم. این عنوانی است که همه Alan Wake را با آن میشناسند. در بازی، الن با هیچ موجودی مبارزه نمیکند بلکه تنها و تأکید میکنم تنها دشمن وی تاریکی است! تاریکی توانایی دارد دیگر موجودات -اشیاء- را مسخ کرده و از آنان بر علیه الن استفاده کند. پس همانطور که گفتم در طول بازی هیچ کسی با الن ( غیر از تاریکی ) دشمن نیست.برای از بین بردن مسخ شده ها باید ابتدا با استفاده از نور، تاریکی که آنان را کنترل میکند از میان برداشت و سپس جسم دشمنان نگون بخت را نابود ساخت. به همین دلیل است که الن در طول بازی دو سلاح مهم برای این کار یعنی چراغ قوه و تفنگ را در اختیار دارد. شاید فکر کنید این نوع مبارزه تنها در ابتدا سرگرم کننده است ولی به جرأت میتوانم بگویم تا آخرین دقایق بازی از این اکشن نو آورانه لدت بردم و کوچکترین احساس خستگی به من دست نداد.
دوربین با حرکات الن نهایت سازگاری را نشان میدهد و به طور پیوسته از سمت چپ وی به سمت راستش تغییر مکان میدهد که البته بازیکن نیز با فشردن آنالوگ سمت راست میتواند محل آن را تغییر دهد. کنترل الن و استفاده از تجهیزات وی نیز کار زیاد مشکلی نیست و باعث گیج شدن بازیکن نمیشود و حد اکثر مدت آشنا شدن با آن، 20 دقیقه است. البته این پایان ماجرا نیست! کنترل اتومبیل نکته ای است که واقعا مرا به تعجب واداشت! واقعا این نوع کنترل برازنده بازی است که 6 سال زحمت برایش کشیده شده؟ بهتر است هر چه سریع تر قسمت های مربوط به رانندگی را رد کنید تا اعصابتان بیش از حد خرد نشود!
خوب! همانطور که بالاتر ذکر کردم، دشمن شما تاریکی است. پس حتما خودتان میدانید با چه چیز باید مقابل آن بایستید. چراغ قوه و هر شئ دیگری که نور تولید میکند میتواند شمارا از شر تاریکی ها خلاص کند. ولی میتوان گفت اصلی ترین منبع نور در طول بازی، تیر های چراغ برق هستند که که نا خود آگاه بازیکن با دیدن آن ها احساس خوشحالی و صد البته امنیت میکند. این امنیتی که میگویم را به هیچ وجه نمیتوانید قبل از انجام بازی درک کنید. ایستادن در زیر نور نه تنها الن را از هر گونه تبر! و هر چیز دیگری خلاص میکند، بلکه Checkpoint های بازی نیز در آنجا رخ میدهند. نا گفته نماند که خط سلامتی نیز بوسیله آن ها پر میشود. تعدادی از این تیر های چراغ برق به صورت پیش فرض روشن نیستند و باید بوسیله ترانزیستور های کنارشان روشن شوند. شاید بگویید این که کاری ندارد! ولی به نظرتان انجام یک مینی گیم 7-8 ثانیه ای میان حملات دشمنان از فواصل دور و نزدیک کار راحتی است؟ انصافا این موارد نو آوری های بزرگی محسوب میشوند و از ارزش آن ها نباید به این سادگی ها گذشت.
به غیر از اچیومنت ها که واقعا عالی و متناسب با روند بازی طراحی شده اند، کارهای متفرقه دیگری نیز برای انجام دادن وجود دارد. کار هایی اعم از جمع کردن فلاسک های قهوه، متن هایی که الن به دست خود نوشته ولی آن هارا به یاد نمی آورد، دیدن سریال تلویزیونی Night Springs ( که پیشنهاد میکنم حتما آن را دنبال کنید ) و همچنین گوش کردن به ایستگاه رادیویی. این موارد همگی ارزش تکرار بازی را بیشتر میکنند و مطمئن باشید 70 درصد از شما الن ویک را برای بار دوم تا آخر خواهید رفت زیرا این بازی، عنوانی نیست که با یک بار تمام کردن آن سر از تمامی رمز و راز های مخفیش بتوانید در آورید.
تعداد اسلحه های الن بسیار کم است ولی خوش بختانه این سلاح ها کار آمد هستند.یعنی سازندگان کیفیت را به کمیت ترجیح داده اند. به غیر از اسلحه منور انداز ( Flare Gun ) چهار سلاح دیگر را میتوان در بازی استفاده کرد که به شخصه Revolver را به همه آنان ترجیح میدهم. هنگام خشاب عوض کردن نیز هر چه بازیکن تند تر X را بفشارد، الن سریع تر گلوله ها را درون اسلحه میگذارد ( و این نشان میدهد چه قدر سازندگان در هنگام مبارزات خواستار تحرک بیشتر بازیکن بوده اند ). برای تیر اندازی هیچ گونه نشانه ای وجود ندارد و تنها بوسیله نور چراغ قوه میتوانید دشمنان مورد اصابت گلوله قرار دهید. سلاح های جانبی شامل منور و Flashbang میشوند. با پرتاب یک Flashbang تقریبا تمامی دشمنان دور و اطراف از بین میروند و منور نیز به درد مواقعی میخورد که بوسیله چند دشمن محاصره شده باشید و یا جانتان به پایین ترین حد خود رسیده باشد.
همانطور که خودتان میدانید، بازی در ابتدا قرار بود حالتی Sandbox داشته باشد. حتما این را هم میدانید که در یک بازه زمانی نسبتا طولانی در ساخت یک بازی، امکان دارد خیلی از عناصر حذف و یا تغییر داده شوند. Alan Wake نیز متاسفانه و یا شاید هم خوشبختانه در این 6 سال دستخوش تغییرات زیادی شد که یکی از آن ها " تغییر المان های " Sandbox بود. بدین معنا که عناصر و نشانه های بازی های Open World را میتوان تا حدودی در بازی یافت ولی در اصل AW یک بازی کاملا خطی است. شاید اگر از این عبارت استفاده کنم بیشتر متوجه سبک و سیاق بازی شوید : گیم پلی خطی، همراه با المان های .Sandbox در کل اگر دنبال رد پای GTA و امثال آن در بازی میگردید، بهتر است کلا دور آن را خط بکشید.





گرافیک


گرافیک الن ویک در ابتدا شمارا شیفته خود میکند. مهمترین مؤلفه گرافیکی در AW ( یا شاید هم در کل بازی ! ) نورپردازی فوق العاده آن است. نور تیر های چراغ برق، جلوه زیبایی به شب های الن ویک بخشیده اند. به جرأت میتوانم بگویم نور چراق قوه الن از هر بازی که در آن چراغ قوه به کار رفته باشد، طبیعی تر است. فقط به سایه های پشت اجسام که در اثر تابش نور چراق قوه ایجاد میشود و همچنین به تغییرات آن از قبیل کوچک و بزرگ شدن و حرکات آن به طرفین و بالا و پایین دقت کنید تا متوجه شوید چه میگویم! افکت مه در جنگل ها زیاد خوب کار نشده ولی بر عکس تاریکی های مه مانند، به زیبایی هر چه تمام تر در جنگل ها جلوه میکنند. Lens Flare بیشتر در دمو ها قابل توجه است و در خود بازی کمی مصنوعی به نظر میرسد. سازندگان به خوبی توانسته اند جو ترسناک و همچنین روانی را در جای جای بازی به بهترین نحو نمایش دهند.
رنگ بندی محیط و اجسام و تطابق آنان با یکدیگر بیشتر و بیشتر جو روانی را بر بازی حاکم میکند و به شخصه اعتقاد دارم در این عرصه AW هم رده بزرگانی همچون Heavy Rain قرار میگیرد. جزئیات آبجکت ها به شدت بالاست، این مسئله را وقتی متوجه میشوید که به دقت و از نزدیک ترین نقطه به اجسام جانبی هر محیط دقت کنید. با وجود جزئیات بالای اجسام، متاسفانه آنان اصلا در برخورد با گلوله ها واکنش نشان نمیدهند که این مسئله به شدت برای من به یک علامت سوال تبدیل شده که چرا در چنین بازی بزرگی ( مخصوصا از لحاظ گرافیکی ) باید این چنین مشکل بزرگی وجود داشته باشد.
انیمیشن دویدن الن خوب و قابل قبول است ولی هنگام پرش است که به زمین و زمان لعنت میفرسیتید! گاهی برای پرش از روی جسمی باید 3-4 بار تلاش کنید تا نتیجه بگیرید! همین مسئله بار ها باعث باخت من شد. انیمیشن صورت الن و تمامی کاراکتر های موجود در بازی به طرز فجیعی بد طراحی شده و گاها باعث خنده بازیکن میشوند. واقعا چرا انیمیشن صورت که دیگر در اکثر بازی ها به خوبی انجام میشود و فقط بازی های کوچک و به درد نخور در این امر ضعف نشان میدهند، در الن ویک باید اینگونه باشد؟ البته خوشبختانه سازندگان خودشان اشتباهشان را قبول دارند و قول داده اند با عرضه اولین DLC این مشکل حل شود. طراحی منوی اصلی بسیار زیبا و در عین حال دل نشین است. نکته جالب نیز این است که تصویر پیش زمینه آن متغیر است و هر بار محلی از Bright Falls به نمایش در می آید.
الن ویک به طور قطع از لحاظ گرافیک در زمره یکی از بهترین بازی های X360 و یا نه، تاریخ گیم قرار دارد و مطمئن باشید از این لحاظ جوایز زیادی را نصیب خود خواهد کرد.





موسیقی و صداگذاری

همگی مکس پین را با آن صداگذاری فوق العاده و صد البته موسیقی دلنوازش میشناسیم. رمدی با عرضه چنین بازی، توقعات را از الن ویک بالا برد و خوش بختانه توانست تمامی آنان را بر آورده کند. صداگذاری بازی کم از شاهکار ندارد Matthew Porretta .با صدای زیبا و رسایش، کاراکتر الن ویک را در حد مکس پین به بازیکنان نزدیک میکند. صداپیشگی شخصیت الن بارها و بارها شمارا یاد مکس پین خواهد انداخت. صداپیشگی دیگر کاراکتر ها نیز مانند الن ویک توسط افراد شناخته شده صورت گرفته. رد پای صداپیشگان مکس پین در این عنوان نیز به چشم میخورد؛ Fred Bermanکه صداپیشگی وینی گاگنیتی ( Vinnie Gognitti ) را در مکس پین بر عهده داشت، در الن ویک نقش Barry Wheeler، بهترین دوست آلن را بازی میکند. نام نوید خوانساری که در MP و MP2 نیز حضور داشت، در لیست دوبلران AW به چشم میخورد. این را هم اضافه کنم که وی درآوردن صدای یکی از مسخ شده هارا بر عهده دارد! بسیاری دیگر از صداپیشگان از بازی قبلی رمدی در این عنوان حضور دارند ولی نام بردن تک تک آنان از حوصله این مقاله خارج است. در ضمن این را بگویم که صدای خود مکس پین را در بازی خواهید شنید ولی به دلیل اینکه میخواهم خودتان با شنیدن آن سورپرایز شوید، نمیخواهم مطلبی در این مورد را اسپویل کنم. طراحی دیالوگ های جانبی برای افراد به طرز موشکافانه ای صورت گرفته و این استعداد نویسندگان دهان بازیکنان را در طول بازی، بار ها باز خواهد گذاشت! متاسفانه Lip Syns اصلا در حد و اندازه های یک بازی سال 2010 نیست. در این زمان که وجود این مزیت در بازی ها اصلا نکته مثبت محسوب نمیشود و امری عادی است، مایه تعجب است که چرا در الن ویک عبارات گفته شده با حرکات لب و دهان هماهنگی ندارند! نکته ای در مورد صداگذاری را نیز باید خدمتتان عارض شوم و آن هم این است که صدای درهای قفل شده، هنگام بر خورد الن با آنان، همان صدایی است که در مکس پین شنیده بودیم. برای بار اول که این صدا بشنوید، بسیاری از خاطراتتان با مکس دوباره زنده خواهند شد.
ندادن نمره کامل به موسیقی AW انصافا کاری نا جوانمردانه است! بازی پر شده از موسیقی های لایسنس شده که به شدت با جو بازی همخوانی دارند. فکر کنم همگان Poets of the Fall را با نام مکس پین میشناسند، گروهی که در آن عنوان با آهنگ Late Goodbye خوش درخشید. PotF در الن ویک نیز با سرودن 3 آهنگ ( که یکی از آن ها رابطه مستقیمی با گیم پلی بازی دارد! ) توانست بدرخشد و انصافا همان حال و هوای مکس پین را با آهنگ War زنده کرد Old Gods of Asgard .نام گروهی تخیلی است که در بازی حضور دارد و دو آهنگ دیگر PotF تحت عنوان The Children of Elder God و The Poet and the Muse به نام آنان ثبت شده است ( که دلیلش را خودتان با انجام بازی متوجه خواهید شد ). موسیقی درون بازی نیز در حالت عادی آرام است ولی با حمله دشمنان ( تاریکی! ) تمی سریع و هیجانی به خود میگیرد و اعصاب و روان بازیکن را دگرگون میکند! در کل موسیقی و صداگذاری الن ویک، یکی از پایه های آن تلقی میشود و از شاهکار مکس پین، چیزی کم ندارد.





کلام پایانی


کلام پایانی : اصلا نیازی نمیبینم به کسانی که X360 دارند، توصیه کنم بازی را بخرند. فقط آرزو میکنم AW برای PC هم عرضه شود تا افراد بیشتری بتوانند آن را تجربه و با دنیایش آشنا شوند. الن ویک بازی است با تمی روانی، گرافیکی فوق العاده و داستان و شخصیت پردازی قوی. اگر بخواهید از تمام رمز و راز های بازی سر در آورید و همچنین روی درجه سختی های بالاتر آن را به پایان برسانید، الن ویک 12-14 ساعت بسیار لذت بخش را برایتان به ارمغان خواهد آورد. ولی اگر فقط هدفتان به پایان رساندن بازی باشد ( که امیدوارم اینطور نباشد! ) میتوانید 8-9 ساعت از وقت گرامیتان را پای الن ویک تلف کنید. زیرا بازی کردن الن ویک، بدون توجه به تمامی مسائل جانبی اش، نوعی وقت تلف کردن است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد